از قبل و بعد

November 03, 2017 هی یادم میفته که رو تخت بودیم من داشتم به سقف نگاه میکردم فکر میکردم حالا که طوری ام نشد ،دوستیمون خراب نشه و رابطمون مثل قبل امشب بمونه و اینا ،که برگشت گفت آخیش خوب شد دیگه صدات نمیکنم حوله بیاری لخت میام بیرون! چقدر غلت خورده باشم خندیده باشم که آخ من چقدر این دوست احمقمو دوست دارم خوبه؟

Comments

Popular Posts